امروزه
هوش مصنوعی و دستاوردهای آن چهرهی
دنیای ما را دگرگون کرده و تاثیرگذاری و
اهمیت آن در زندگی امروزه اجتنابناپذیر
است.
مردم
به صورت روزمره از محصولات و خدمات هوش
مصنوعی و یادگیری عمیق بهرهمند میشوند.
انواع
سرویسهایی همچون ناوبری و مسیریابی،
تشخیصهای پزشکی، پیشبینی بازار بورس
و انواع نرمافزارهایی که در تلفنهای
هوشمند ارائه میشوند نمونههایی از
این محصولات هستند.
یکی
از
اولین پژوهشگرانی
که در زمینهی شبکههای
عصبی مصنوعی و
هوش
مصنوعی فعالیت
میکرد Marvin
Minsky بود.
او
که
پدر
هوش مصنوعی لقب گرفته،
یک
دانشمند آمریکایی در حوزهی علوم شناختی
و هوش مصنوعی است.
به
گفتهی
Alen
Kay،
یکی از دانشمندان علوم
کامپیوتر اهل ایالات متحدهی
آمریکا،
Minsky
کمک
کرد تا به کامپیوترها به عنوان چیزی
فراتر از ماشینهای سریع برای محاسبات
ریاضی فکر کنیم و برای آنها ماموریتی
بزرگتر در راستای بر عهده گرفتن برخی
از وظایف مهم انسان قائل شویم.
Minsky در ۹ اوت ۱۹۲۷ در شهر نیویورک در یک خانوادهی یهودی متولد شد. پدرش جراح چشم بود و علاقه به علم و پزشکی در خانهی آنها مورد تشویق قرار میگرفت. او از کتابخانهی پدرش برای مطالعهی علوم استفاده کرد. از جمله در کودکی آثاری از فروید را مطالعه کرد. او همچنین علاقهی زیادی به موسیقی داشت و به نواختن پیانو میپرداخت.
در ابتدای تحصیل به مدرسهی اخلاق منهتن و سپس به دبیرستان برونکس رفت و در نهایت در آکادمی فیلیپس مشغول به تحصیل شد. علاقهی او به الکترونیک از همان زمان جوانی شکل گرفت. در سالهای ۱۹۴۴ و ۱۹۴۵ در نیروی دریایی ایالات متحده در جنگ جهانی دوم خدمت کرد. پس از آن به دانشگاه هاروارد رفت و در رشتهی ریاضیات به تحصیل مشغول شد. در سال ۱۹۵۰ مدرک لیسانس ریاضیات را از آن دانشگاه اخذ کرد. در آنجا با اثبات قضیههای نقطهی ثابت در توپولوژی، Andrew Gleason ریاضیدان را تحت تاثیر قرار داد. او دورهی دکتری خود را در رشتهی ریاضیات در دانشگاه پرینستون در نیوجرسی ادامه داد و در آنجا در زمینهی ماشینهای یادگیرنده کار کرد و حتی در سال ۱۹۵۱ یک ماشین مکانیکی یادگیرنده ساخت که در آن تعداد زیادی لامپ الکترونیکی به کار گرفته شده بود. او رسالهی دکتری خود را در زمینهی شبکههای عصبی با عنوان «A Neural-Analogue Calculator Based upon a Probability Model of Reinforcement» ارائه کرد و در سال ۱۹۵۴ موفق به اخذ مدرک دکتری تخصصی شد..
وقتی Minsky دورهی دکتری خود را به پایان رساند، ریاضیدانان برجسته، John von Neumann ،Norbert Wiener و Claude Shannon همه او را برای انتصاب به عنوان عضو ارشد در هاروارد توصیه کردند. در این مدت، او علاقهمند شد که در مورد نحوهی کار مغز به فعالیت بپردازد. اما به دلیل محدودیتهای میکروسکوپ معمولی، که نمیتواند تصاویر واضحی از بافت عصبی ارائه دهد، ناامید شد. این امر منجر به اختراع میکروسکوپ اسکن کانفوکال توسط وی شد که از لنزها برای تمرکز نور روی حجمهای متوالی کوچک استفاده میکند.
Minsky نخستین کارهای خود را در حوزهی روبوتیک و ساختن بازوهای مکانیکی انجام داد. اما به سرعت جنس کارهایش از سمت کارهای فنی ساده به توسعهی ریاضیات هوش مصنوعی و فلسفهی هوش و هوشمندی و روانشناسی شناختی کشیده شد.
در سال ۱۹۵۸ در دانشگاه MIT مشغول به کار شد و تا پایان عمرش در آنجا مشغول به کار بود. در سال ۱۹۵۹، Marvin Minsky به همراه همکارش John McCarthy ، آزمایشگاه هوش مصنوعی دانشگاه MIT را راه اندازی کردند. این آزمایشگاه ایدهی اشتراک دیجیتالی اطلاعات را رایج کرد و جنبش منبع باز را به وجود آورد. این آزمایشگاه بسیاری از کارهای اولیه را بر روی ARPANET انجام داد که در نهایت به اینترنت امروزی تبدیل شد. اصطلاح هوش مصنوعی هم توسط همین دو نفر رواج یافت و به جهانیان شناسانده شد. در سال ۱۹۷۰، Minsky جایزهی تورینگ را از موسسهی ماشینآلات محاسباتی دریافت کرد و در سال ۱۹۷۳ در آکادمی ملی علوم آمریکا انتخاب شد.
مینسکی در دههی ۱۹۷۰ میلادی همکاری خود را با Seymour Papert در آزمایشگاه هوش مصنوعی MIT آغاز نمود. در آنجا با بسط مقالات متعددی، نظریهی اصلی خود، یعنی نظریهی جامعهی ذهن (The Society of Mind) را شکل داد. این عنوان در سال ۱۹۸۶ بر روی کتاب و نظریهی هوش طبیعی که توسط خودش نوشته و توسعه داده شده بود گذاشته شد. در این کتاب مدلی از هوش انسان را مرحله به مرحله ساخت و این نظریه را از روی فعل و انفعالات هوش انسان ارائه داد. در این نظریه دامنهی وسیعی از مفاهیم و ایده ها را معرفی نمود و همچنین نظریهی خود را بر روی زبان، حافظه و یادگیری بسط داد. این کتاب برای اثبات مسئلهی خاصی در مبحث هوش مصنوعی و یا علوم شناختی و همچنین ساختار فیزیکی مغز نبود بلکه ساختار اندیشه و سطوح ادراکی را بررسی می نمود. اصل مهم در این نظریه آشنایی با ساختار حافظه در مغز است. این نظریه ادعا میکند که لایههایی از عوامل با اراده و در عین حال فاقد شعور، به اتفاق، هوشیاری و آگاهی را ایجاد مینمایند.
Perceptrons عنوان یکی دیگر از کتابهای Minsky است که به همراه Seymour A. Papert آن را نوشته است. این کتاب معروف در سال ۱۹۶۹ منتشر شد و به تحلیل شبکههای عصبی مصنوعی پرداخت. شبکههای عصبی مصنوعی در آن سالها بسیار مورد توجه قرار گرفته بودند و عدهی زیادی آن را جایگزینی برای هوش انسان میدانستند. ادعاهایی غیر واقعی در مورد شبکههای عصبی مصنوعی گفته میشد. کتاب پرسپترون ثابت کرد که این شبکهها محدودیتهایی دارند و نمیتوانند آنگونه که ادعا میشود تمام مسائل هوش مصنوعی را حل نمایند و با این اثبات رکودی بیست ساله برای شبکههای عصبی مصنوعی اتفاق افتاد. البته نویسندگان این کتاب هدفشان از این تألیف جهت دهی به تحقیقات و مطالعات آتی بود و نه توقف آن.
The emotion machine یکی دیگر از کتابهایی است که او تألیف کرده است. با توجه به تاریخ انتشار کتاب، سال۲۰۰۶، میتوان آن را در زمرهی به روزترین مجموعههای آراء و عقاید او در نظر گرفت. در این کتاب به تحلیل احساسات پرداخته است و استدلال کرده که احساس نوعی فکر است و نه تجربهای متفاوت.
این یادداشت را با جملهای از او که در یک مصاحبه گفته به پایان میرسانم: «آنچه مورد شگفتی من گردیده این است که چگونه است که تنها افراد معدودی روی تئوریهای سطح بالا در مورد نحوهی تفکر کار میکنند. این مسئله باعث یأس و ناامیدی بسیار بزرگی است.»
Marvin Lee Minsky در ۲۴ ژانویه ۲۰۱۶ در سن ۸۹ سالگی در اثر خونریزی مغزی درگذشت.
گزارش عالی درمورد ماروین مینسکی بود، منتظر گزارش های عالی بعدی شما در وبلاگتان هستم.موفق باشید