Frank
Rozenblatt در
۱۱
جولای
۱۹۲۸
در نیو روشل (New
Rochelle)،
نیویورک به دنیا آمد.
او
یک روانشناس آمریکایی بود که در زمینهی
هوش مصنوعی بسیار برجسته است
و بیشتر با پرسپترون و شبکههای عصبی
شناخته
شده است.
گاهی
او را پدر یادگیری عمیق مینامند یا حداقل
به همراه Geoffery
Hinton،Yann
LeCun،
و Yoshua
Bengio
یکی
از پدران یادگیری عمیق محسوب میشود.
علایق تحقیقاتی وی به صورت استثنایی بسیار گسترده بود. در زندگی نسبتاً کوتاه و پربارش بسیار فعال بود. یکی از علاقهمندیهای او به مدلهای عملکرد مغز مربوط میشد و در همان راستا به ساخت سختافزارهای هوشمند نیز میپرداخت. از طرفی به موسیقی علاقهی زیادی داشت و یک نوازندهی چیره دست پیانو بود. به نجوم علاقه داشت و فعالیتهایی در این زمینه انجام میداد. همچنین یک لیبرالیست بود و در فعالیتهای سیاسی بسیار فعال.
او در دبیرستان علوم برونکس تحصیل کرد و در سال ۱۹۴۶ برای تحصیلات عالی وارد دانشگاه کرنل شد. او مدرک کارشناسی را در سال ۱۹۵۰ از دانشگاه کرنل و مدرک دکتری خود را در سال ۱۹۵۶ اخذ کرد.
او سپس به آزمایشگاه هوانوردی کورنل در بوفالو، نیویورک رفت و در آنجا به ترتیب یک روانشناس پژوهشی، روانشناس ارشد و رئیس بخش سیستمهای شناختی بود. این همان جایی بود که کارهای اولیه روی گیرندهها را در آن انجام داد و در سال۱۹۵۸ وی پرسپترون خود را توصیف کرد. یک وسیلهی الکترونیکی که مطابق با اصول زیست شناختی ساخته شده و توانایی یادگیری را نشان میدهد. وی این رویکرد را در مقالات متعدد و کتابی با عنوان اصول نورودینامیک توسعه و گسترش داد و یک دورهی سالانه در مکانیزمها و مدلهای مغز ارائه میداد. این تحقیقات در نهایت در سال ۱۹۶۰ با ساخت سختافزار Mark I Perceptron به اوج خود رسید. این سختافزار اساساً اولین رایانهای بود که میتوانست با استفاده از نوعی شبکهی عصبی که فرایندهای فکری انسان را شبیهسازی میکند، مهارتهای جدید را با آزمون و خطا بیاموزد.
در سال ۱۹۵۹ وی به عنوان مدیر برنامهی تحقیقات سیستمهای شناختی و همچنین به عنوان مدرس در گروه روانشناسی به پردیس Cornell’s Ithaca رفت.
در سال ۱۹۶۶ به بخش نوروبیولوژی و رفتار در بخش تازه تاسیس علوم زیستی پیوست و همزمان دانشیار شد. در همان سال وی علاقهمند شد به اینکه با استفاده از تزریق عصارههای مغزی، یک رفتار آموخته شده را از موشهای آموزش دیده به موشهای آموزش ندیده انتقال دهد. این موضوعی بود که در سالهای بعد در آن به انتشارات گسترهای پرداخت.
در سال ۱۹۷۰ وی نمایندهی میدانی برای رشتهی تحصیلات تکمیلی عصب شناسی و رفتار شد و در سال ۱۹۷۱ وی به عنوان رئیس هیئت مدیرهی بخش مغز و اعصاب و رفتار مشترک منسوب گشت.
او در زمینهی سیاست بسیار فعال بود. سهم ویژهی وی استفاده از فنون رایانهای در آمار سیاسی بود. او در مبارزات مقدماتی مک کارتی در نیوهمپشایر و کالیفرنیا، در سیاست اصلاحات دموکراتیک در ایالت نیویورک و در یک سری فعالیتهای اعتراضی ویتنام در واشنگتن فعال بود. وی در کورنل نقش عمدهای در جنبههای سازندهی این آشفتگیها در بهار ۱۹۶۹ ایفا کرد و در مجلس موسسان که سنا دانشگاه را تاسیس کرد بسیار فعال بود.
او توجه زیادی به امور دانشجویان داشت و به بسیاری از کسانی که در سازگاری با زندگی در دانشگاه مشکل داشتند، کمک میکرد. این تمایل به کمک از ویژگیهای بارز او بود.
وی همچنین علاقهی جدی به تحقیق در زمینه نجوم داشت و تکنیک جدیدی را برای تشخیص وجود ماهوارههای ستارهای پیشنهاد داد. حتی رصدخانهای را در بالای تپهی پشت خانهی خود در بروکتوندیل در حدود ۶ مایلی شرق ایتاکا ساخت. هنگامی که ساخت و ساز در رصدخانه به پایان رسید، Rozenblatt شروع به مطالعهی فشردهای در بارهی SETI (جستجوی هوش فرازمینی) کرد.
Frank Rozenblatt بعد از ظهر یکشنبه ، ۱۱ جولای ۱۹۷۱، در چهل و چهارمین سالگرد تولد خود در یک حادثهی قایقرانی در خلیج چسپایک درگذشت.
Rozenblatt بیشتر با پرسپترون شناخته شده است. وسیلهای الکترونیکی که مطابق با اصول بیولوژیکی ساخته شده و توانایی یادگیری را نشان میداد. گیرندههای Rozenblatt در ابتدا در رایانهی IBM 704 در آزمایشگاه هوانوردی کرنل در سال ۱۹۵۷ شبیه سازی شد. وقتی مثلثی جلوی چشم گیرنده نگه داشته میشد، تصویر را بر می داشت و آن را از طریق خطوط تصادفی به واحدهای پاسخ ، جایی که تصویر ثبت شده، منتقل می کرد.
وی این رویکرد را در مقالات متعدد و کتابی با عنوان «Principles of Neurodynamics: Perceptrons and the Theory of Brain Mechanisms» که توسط Spartan Books در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، توسعه و گسترش داد. وی بعداً از آن به عنوان کتاب درسی در دوره های خود استفاده کرد. او رسمیت بین المللی برای Perceptron کسب کرد. نیویورک تایمز با عنوان «دستگاه جدید نیروی دریایی با کار یاد میگیرد» از آن به عنوان یک انقلاب یاد کرد، و مجلهی نیویورکر نیز به طور مشابه پیشرفت در این تکنولوژی را تحسین کرد.
تحقیقات در مورد دستگاه های مشابه در مکانهای دیگر مانند مؤسسهی تحقیقاتی استنفورد (SRI) نیز در حال انجام بود و بسیاری از محققان انتظارات زیادی از کارهایی که میتوانستند انجام دهند داشتند. با وجود اینکه در سال ۱۹۶۹، Marvin Minsky و Seymour Papert کتاب پرسپترونها را نوشتند و در آن با اثبات ریاضی به محدودیتهای اینگونه سیستمها پرداختند و ثابت کردند که پرسپترونها نمیتوانند توابع غیر خطی را مدل کنند. این کتاب بر جامعهی تحقیقاتی هوش مصنوعی آن زمان و کمکهای مالی مربوط به آنها به شدت تأثیر گذاشت.
پس از بازگشت تحقیقات شبکههای عصبی به جریان اصلی خود در دههی ۱۹۸۰، محققان جدید شروع به مطالعهی دوبارهی کارهای Rozenblatt کردند. امروزه شبکههای عصبی نقش انکار ناپذیری در تکنولوژی و زندگی بشر دارند. بسیاری از دستاوردها و محصولاتی که برای رفاه و زندگی بهتر ساخته شدهاند موفقیت خود را مدیون شبکههای عصبی و فعالیتهای Rozenblatt هستند.